در سال ۱۳۵۲ تقاضای تیرباران ۶ جوان نهاوندی که در ادبیات آن زمان رژیم پهلوی (خرابکار) قلمداد میشدند و توسط دادگاههای نظامی رژیم پهلوی صادر شده بود و با موافقت مستقیم شخص محمدرضاشاه پهلوی در میدان چیتگر تیرباران شدند.
جرم آنان مبارزه علیه رژیم پهلوی بود. این جوانان چنان که در بازجویی خود نزد ساواک گفتهاند با مرامی مشترک گرد هم آمده بودند تا برای محرومان دیار خود کاری بکنند. آنان نام ابوذر را به تاسی از ابوذر غفاری صحابه معروف پیامبر اسلام برای گروه خود انتخاب کرده بودند. اجساد تیربارانشدگان عبدالله خدارحمیـ ماشاالله سیفـ بهمن منشطـ ولیالله سیف ـ حجتالله عبدلی و روحالله سیف تحویل خانوادهها نشد و بهصورت پنهانی در بهشتزهرا(س) تهران به خاک سپرده شدند. تنها ۵ سال بعد از شهادت اعضای گروه انقلابی ابوذر نهاوند طومار ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در هم نوردیده شد و با تلاش خانوادهها در سال ۵۷ قبور مطهر این شهدا پیدا و چند دهه بعد طبق وصیت این شهدا اجسادشان در سال ۷۷ به زادگاهشان نهاوند منتقل شد.
در وصل این شهدای گرانقدر چند کتاب به رشته تحریر درآمده از جمله کتاب (گروه ۱۰ ابوذر)، (تاریخ شفاهی گروه ابوذر)، (ستارههای ابوذر به تیرک خونین نشستهاند)، (اسناد ساواک درباره گروه ابوذر)، (سوگسواران). خیلیها به نوعی دین خود درباره این شهدا را با چاپ کتاب و رمان ادا کردهاند پیامدهای اقدامات و شهادت اعضای گروه انقلابی ابوذر نهاوند در ۲ بُعد محلی و ملی قابل تأمل است.
بُعد محلی پیامدهای اقدامات و شهادت این گرو میتوان گفت با توجه به خوشنامی و مردمداری اعضای این گروه که همگی از جوانان مؤمن، معتقد و کمک حال محرومان و درماندگان نهاوند بودند خبر تیرباران ۶ جوان ۱۸ تا ۲۰ ساله آن هم در تهران شوک بزرگی به شهر کوچک آن زمان نهاوند بود و موجب شد مردم همگی با این سؤال بزرگ روبرو شوند که «بای ذنب قتلت» به کدام گناه کشته شدند و این موضوع خود بیداری عموم مردم نهاوند را در پی داشت بهطوری که در سال ۵۳ گروه انقلابی ابوذر شماره ۲ به مبارزه بر علیه رژیم شاه نمودند. به عبارتی میتوان گفت علاوه بر خانوادههای شهدا همه مردم نهاوند با وابستگیهای نسبی و سببی و یا فکری به صف مخالفان رژیم پیوسته بودند بهطوری که مردم نهاوند چند ماه قبل از بهمن ۵۷ در یک کوشش همگانی مجسمه شاه را از میدان مرکزی شهر فرو کشیدند و به عنوان اولین شهر ایران لقب گرفتند.
درباره بُعد ملی پیامدهای اقدامات گروه انقلابی ابوذر نهاوند میتوان گفت با توجه به ارتباط آنان با روحانیت مبارز و شاگردان امام خمینی(ره) مانند آیتالله ربانی شیرازی، حجتالاسلام فاکر خراسانی و... در قم و اقدامات نهایی آنان در خلع سلاح یک پلیس شهربانی در شهر قم ساواک به این موضوع حساس شد. در نتیجه بازجوییها و تحقیقات ساواک گوشههای بیشتری از این ارتباط هویدا شد. با کشف ارتباط اعضای گروه و روحانیت شورای تأمین قم تصمیم به مقابله جدی با روحانیت مبارز که عمدتاً شاگردان و دوستاران رهبر در تبعید انقلاب بودند، گرفت. بدینترتیب ۲۵ نفر از یاران امام و چهرههای شاخص حاکمیت در بعد از انقلاب اسلامی، مانند آیات مشکینی، جنتی، صانعی، گرامی، یزدی، مؤمن، ربانی شیرازی و... تبعید شدند. این موضوع که شاید شدیدترین برخورد حاکمیت با یاران امام بعد از قیام ۱۵خرداد ۴۲ بود در نتیجه اقدامات اعضای گروه ابوذر نهاوند در قم صورت گرفت. تبعید این افراد به اقصی نقاط ایرانزمین علاوه بر این که موجب گسترش بذرهای انقلاب در جای کشور شد خود آن افراد را نیز در کوران حوادث آبدیدهتر و برای انقلابیگری در سالهای باقیمانده تا پایان رژیم پهلوی مصممتر ساخت. با این همه آیا بهراستی انقلاب مدیون گروه انقلابی ابوذر نهاوند نیست؟ هنوز ماجرای ابوذران نهاوند به اتمام نرسیده است همچنان با گذشت ۴۵ سال یاد و خاطره آنان زنده است. امسال این عزیزان شهدای شاخص استان همدان و شهدای ملی معرفی شدند که در بهمن ماه کنگره این شهدا در نهاوند برگزار میگردد.
بخشی از وصیتنامه این شهدا
۱ـ عبادالله خدارحمی؛ اگر جسد مرا گرفتید در نهاوند به خاک بسپارید و از مقدر پولی که ارثیه من است مبلغ ۱۰۰۰ تومان به... و بقه را به مستمندان و برای همسایهها زغال و لباس برای عیدشان بخرید.
۲ـ ماشاءالله سیف؛ پدر، مادر، خواهر و برادرانم شما را توصیه میکنم به نماز اول وقت، روزه و همچنین یاد خدا در دل شما باشد. اگر مرا اعدام کردند گریه و زاری نکنید شیرینی تقسیم کنید و پیکر مرا در نهاوند به خاک بسپارید.
۳ـ بهمن منشط؛ پدر بزرگوارم از وقتی که خود را شناختهام سایه پُرمحبت شما بر سرم بود، مرگ حق است همگی را به تقوا سفارش میکنم امیدوارم چون کوهی مرگ مرا تحمل کنید.
۴ـ ولیالله سیف؛ پدر و مادر عزیز و مهربانم چند ساعتی دیگر باقی نمانده که عهدی را که با خدا بستهام به آن وفا کرده و همانطور اولین روزی که این کار را شروع کردم جان خودم را در رضایت او قرار دادم.
۵ـ روحالله سیف؛ اکنون که این نامه را مینویسم از همگی شما تقاضای بخشش مینمایم. دنیا محل مردن است و همه ما میرویم ولی این مرگ باید شرافتمندانه باشد و مرگی باشد که آدم با روی سپید در پیشگاه عدل الهی قرار گیرد.
۶ـ حجتالله عبدلی؛ اکنون که آخرین ساعتهای عمر من سپری میشود (با خاطرهای آسوده و عشقی سرشار از ایمان وصیت خود را اعلام میدارم تا میتوانید از ذکر خدا غافل نباشید شما را به خواندن نماز و صبر و پایداری در مقابل گناه و مشکلات توصیه میکنم.
حال ما حق نداریم این گروه انقلابی را فراموش کنیم. انقلاب اسلامی مدیون این شهدا است. لازم به ذکر است نهاوند تنها شهری است در ایران که در آن زمان 6 نفر جوان خود را تقدیم انقلاب کرد و این شهدای گرانقدر شناسنامه غرب کشور هستند. روحشان شاد و یادشان تا ابد جاویدان.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده است به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
رضا سیف ـ فعال بسیج رسانه ۱۳۹۷