«کسی که تاریخ را نخواند مجبور به تکرار آن است» این جمله را بارها خوانده و شنیدهایم، اما متاسفانه مانند بسیاری موارد دیگر تنها در همین حد در جامعه ما کاربرد دارد. گسترش ویروس کرونا، بار دیگر اهمیت مطالعه تاریخ و این جمله را به ما گوشزد کرد. با در نظر گرفتن بیماریهای واگیردار و عالمگیر قبلی نظیر طاعون سیاه در قرن ۱۷ میلادی و آنفولانزای اسپانیایی در قرن ۲۰ میلادی که نقشه گسترش و عالمگیری آنها مشخص است، به خوبی معلوم بود با شیوع ویروسی از این دست در چین، ظرف دو تا سه ماه بیماری به ایران نیز خواهد رسید. اما مسئولان به دلیل عدم دقت و نداشتن مطالعه کافی، به این مهم دقت نکرده و دیر اقدام کردند، که همین سبب شیوع بیحساب ویروس به صورت گسترده در کشور شد.
گسترش ویروس در سراسر جهان و درگیری بیشتر کشورها با آن نشان داد، فرضیههایی که از ابتدا دلایلی برای ورود ویروس کرونا مطرح کرده بودند، چندان منطقی به نظر نمیرسند.
به هر حال ویروس وارد کشور شده ولی تاریخندانی ما سبب گسترش سریع ویروس و ایجاد ترس در جامعه شد.
ترس؛ این نام حالت روانی ظهور یافته در جامعه ایرانی در مواجهه با کروناست. خب این را که چینیها هم بلد بودند! پس هنر ما چیست؟ یعنی وقتی قضیه واقعا جدی میشود عکسالعمل ما در قبال حفظ سلامت مردم چه بود؟ آیا به موقع وارد میدان عمل شدیم یا با تعلل، وقتتراشی، عدم آگاهی و سیاسی بازی برخی مسئولین، تعدادی از رسانهها و بی توجهی بخشی از مردم زمان زیادی را از دست دادیم!
باید قبول کرد که از ابتدای اعلام حضور مهمانناخوانده و مرگباری به نام ویروس کرونا کمکاریهای زیادی صورت گرفت، که باتوجه به شرایط بحرانی فعلی الان زمان پرداختن به آن نیست. فرض را برآن میگذاریم که برخی شوکه شدند و دنبال سیاسیکاری نبودند.
مسلم است برای خروج از بحران کرونا مجموعهای از اقدامات ضروری است، که احساس میشود مهمترین آنها را بتوان در دو بخش عنوان کرد؛ یکی افزایش تابآوری نظام درمان و بهداشت در مقابل ویروس کرونا و دیگری قطع زنجیرهی انتقال ویروس توسط مردم.
اعتماد به عنوان یکی از مؤلفههای مهم سرمایه اجتماعی زمینهساز مشارکت و همکاری بین اعضای جامعه و در شرایط عبور از بحران، نقشی سازنده و اثرگذار دارد که همه باید جهت برقراری آن، تلاش کنند.
این مشکل تنها مختص ایران نیست، به طور مثال در کشورهای توسعه یافتهای مانند امریکا، انگلستان، ایتالیا و استرالیا، هم کمبود مواد بهداشتی و ژل ضدعفونی وجود دارد. از این رو باید گزارههای «اعتمادسازی» مجدداً از حیث کارکرد مورد بازبینی قرار گرفته و زمان پساکرونایی مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار گرفته و تلاش شود تا اعتماد ازدست رفته بازسازی شود.
حال میرسیم به مردم و نقش آنان. هر روز پای اخبار و آمار مینشینیم و دیگر بدون واژههای تاسفآمیز فقط آمار و تعداد مرگ را رصد میکنیم.
ای کاش در قرنطینه و این فرصتی که حاصل شده، اندکی تامل کنیم که چرا همیشه در تفکرات ما انتظار از مسئولین در صف اول توقعات است! این بدان معنا نیست که بگویم مردم مقصر صددرصدی هرآنچه پیش آمده هستند، خیر. ولی مردم با بیتوجهی و با این دید که کرونا به سراغ ما نمیآید و برای دیگران است. به مات و مبهوت ماندن برخی مسئولین و عدم مسئولیتپذیری و به گردن این و آن انداختن دامن زدند و با حضور در اجتماع، تجمعهای فامیلی، عدم رعایت نکات بهداشت فردی و اجتماعی، عدم حفظ فاصله از افراد مشکوک و ترددهای غیرضرور و سفرهای نوروزی سهم به سزایی در سرعت انتشار ویروس داشتند.
ذکر این موارد و یافتن مقصر برای گسترش ویروس کرونا در کشور، کار هر روزه ما ایرانیان شده چه مسئولین و چه مردم عادی و همه به گونهای رفتار میکنند که یاد این مثل میافتیم: «کی بود، کی بود، من نبودم». اما باید قبول کنیم زمان این اظهار نظرهای بی پایه هر وقت باشد، اکنون نیست.
در حال حاضر لازم است، دست در دست هم، هر کدام به سهم خودمان وارد میدان عمل شده و برای مهار گسترش ویروس هر کاری میتوانیم انجام دهیم، حتی اگر تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم ماندن در خانه باشد.
شیما حیدری/ مدیر مسئول
:تاریخ ۱۰ فروردين ۱۳۹۹
:زمان ۰۹:۴۰