یادداشت سردبیر
سال 1399 آخرین سال قرن خورشیدی است، قرنی پر از حادثه. قرنی که گویی با بیماری همهگیر عجین شده است. ابتدای قرن حاضر، همچون این روزها جهان درگیر همهگیری بیماری ویروسی بود به نام آنفولانزای اسپانیایی و انتهای آن درگیر آنفولانزای چینی. جالبتر آنکه این دو بیماری از همه نظر به شبیه هستند. آنفولانزای اسپانیایی نیز در سالهای پایانی قرن گذشته شروع شد و با ادامه یافتن در قرن جدید حدود 50 میلیون قربانی و 500 میلیون مبتلا باقی میگذارد، با حساب جمعیت آن روزهای جهان، یک سوم مردم جهان را مبتلا کرده و قطعا بیشتر آنها را رنج داده است و حالا هم تخمین زده میشود که طی یکسال آینده 30 تا 70 درصد مردم دنیا به کرونا مبتلا شوند.
آنفولانزای اسپانیایی هم در ایران یکباره با وزش باد در تهران شروع شد، به گونهای که آنرا «ناخوشی باد» لقب دادند. قهرمان میرزا سالور عین السلطنه حاکم نهاوند، زنجان و فارس در خاطراتش چنین روایت میکند: «باد و طوفانی به شهر طهران رسید که بعد از آن روز بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران، نود نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها [و] دکاکین بسته شد. عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث حاضر نمیشوند. در هر خانه روی هم روی هم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچکس همچو واقعه به یاد نداشت و این مرض با سینه درد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه... از قزوین هم به من نوشته بودند که شب همه مردم سلامت بودند صبح دو ثلث مردم ناخوش شدند که دکاکین و ادارات بسته شد».
نام این بیماری را آن روزگار مِشمِشه گذاشته بودند. در نهاوند به دستور حاکم شهر، دروازهها را بسته و با حمایت مرجعیت، شهر را تعطیل میکنند. این تعطیلی گرچه مردم شهر را به مضیغه انداخته و امرار معاش گروهی را مختل میکند، اما گویی مرض کنترل شده و در شهر کمتر از 10 درصد به این مرض مبتلا میشوند. اما آمار دقیقی در خصوص مبتلایان و متوفیان در شهر و روستا وجود ندارد.
به نظر میرسد شعری که مرتضی احمدی آنرا از زبان حاجیفیروز نقل میکند که: «سالی که گذشت سال بد بود/ سالی بد و بد زبد بدتر بود/ ای سال برنگردی/ بری دیگه برنگردی/ مردا رو اخته کردی!/ زنا رو شلخته کردی/ دکونا رو تخته کردی/ همــرو خسته کردی/ ای سال برنگردی بری دیگه برنگردی» برای همین اتفاقات سروده شده و بین مردم مرسوم شده باشد.
این ویروس جدید هم در ظاهر دست کمی از آن قبلی ندارد، اما نباید از نظر دور داشت که علم امروز بشر با ابتدای این قرن قابل مقایسه نیست، گرچه این موضوع از سختی از دست دادن حتی یکنفر چیزی کم نمیکند، اما میتوان امید داشت که این بیماری نیز مهار شده و در گوشهای از اوراق تاریخ بایگانی خواهد شد و چنان چرخ گذر ایام بر آن خواهد گذشت که شاید سالها بعد، وقتی اتفاقی مشابه رخ نمود، کسی بردارد و ما و این بیماری را از میان تاریخ بیرون بکشد و بنویسد: «در آن روزگار مردمی بودند که...» اینکه جمله چگونه ادامه بیابد برمیگردد به رفتار امروز ما. یادمان نرود ما امروز، تاریخ آیندگان را زندگی میکنیم.
این ویروس منحوس با تمام مشکلاتی که برای جامعه ما به وجود آورده، سبب شد تجلی از همدلی مردمی به نمایش گذاشته شود، که در نوع خود بینظیر بود. در مقابله با گسترش ویروس کرونا، مردم بدون وابستگی به هیچ ارگان یا گروه خاصی چنان در عرصه حاضر شده و کمر همت بستند که نمونه آنرا در کمتر نقطهای از دنیا میتوان مثال زد.
از کنار تعداد معدودی افراد سودجو که در این وانفسا بیشرفی پیشه کرده و سود شخصی را به نفع عمومی برتری دادهاند که بگذریم، حضور مردم در ضدعفونی عمومی شهرها، توزیع بستههای بهداشتی، تولید ماسک، همبستگی در حمایت از نیازمندان و راهاندازی کمپینهای مردمی برای در خانه ماندن و آموزش راههای پیشگیری از بیماری، بیهیچ چشمداشتی مثال زدنی است.
این رفتارها نشان داد، ایران همچون نام بلند آوازهاش همچنان سرزمین آزادگان است، آزاد مردان و آزاد زنانی که فرهنگ هزاران ساله خود را پاس داشته و نشان دادند میراثداران واقعی تمدنی هستند که جهان مدیون آن است و بسیاری کشورها باید به خود ببالند که سالهایی را زیر چتر این فرهنگ بزرگ زیستهاند.
اما در این میان نیز باز صحنههایی به چشم میخورد که از این مردم به دور است، ایراداتی که به نادرست در فرهنگ اجتماعی ما رسوخ کرده و سبب میشود، بیتوجه به محیطی که در آن زندگی میکنیم، زبالههای عفونی خود را در گوشه و کنار کوچه و خیابان رها کنیم، بیشک برازنده مردمی با این فرهنگ سترگ نیست و لازم است با کمی دقت بیشتر جلو این رفتارهای ناهنجار نیز گرفته شود.
با کمی تدبر در بحرانهای اینچنینی و بررسی رفتار مردمی، میتوان دریافت جامعه امروز ایران به عنوان یک جامعه متمدن، آگاه، مدرن و آزاده نه تنها نسبت به رویدادهای جاری مطلع و دارای تحلیل است، بلکه آماده واکنش و کنشگری متناسب نیز میباشد. چنین سرمایه اجتماعی را نباید نادیده گرفت که اگر با عدم اعتمادسازی چنین سرمایهای از دست برود، شاهد آسیبپذیری بیشتر جامعه در برابر بحرانها خواهیم بود. مهمترین درسی که این ویروس به ما آموخت اهمیت گفتن حقیقت به جای مدیریت حقیقت است، حقیقتی که گر چه میتواند بسیار تلخ باشد، اما بیشک به شیرینی اعتمادسازی و حفظ همبستگی مردمی میارزد.
مردم ما از خلال این بیماری، مفهوم ملت را آموختند، امیدواریم قدر این همبستگی دانسته شود چه از سوی مردم و چه از سوی دولت. شاید این ملتسازی بتواند مقدمهای باشد برای طی کردن گذار ایران، گذاری که با در نظر داشتن تفاوت دیدگاهها، روایتهای متکثر افراد، احترام به یکدیگر و همدلی؛ آیندهای انسانیتر، عقلانیتر و کارآمدتر را رقم زند و با آغاز قرن جدید، ایران در حال گذار به توسعه، تبدیل به کشوری توسعهیافته گردد. این بیشک میتواند بهترین آرزو باشد برای سالی که آغازش مبارک باد را از ما دریغ کرده است. مخلص شما/ سردبیر
محمدرضا عطایی
یکی از موضوعاتی که همیشه در نهاوند به گوش می رسد عقب ماندن و توسعه نیافتگی شهرستان است؛ جملاتی که آنقدر شنیده شدهاند دیگر نه حس تلاشی را برمی انگیزاند و نه حتی باعث افسوس میشود، گویی به این وضع خو گرفتهایم و خلافش سبب رنجش خواهد شد.
فرماندار نهاوند از اولین روزهای حضور خود کمر همت برای توسعه شهرستان بسته و برنامههایی را که فکر میکرد میتواند به توسعه شهرستان بینجامد در پیش گرفت، اما متاسفانه سنگهای مسیر آنقدر بزرگ و قدیمی است که برداشتن آنها کار یک نفر نیست حتی اگر آن یک نفر فرماندار باشد.
نماینده هم هر چه میدانسته، تلاش کرده به انجام برساند.
در همه جمعهای سیاسی و غیر سیاسی صحبت از وظایف فرماندار و نماینده است، اما کسی از وظایف احزاب، جریانات سیاسی، نهادهای مردمی و خود مردم حرفی به میان نمیآورد، گویی فراموش کردهایم که جامعه تشکیل شده از همه با هم و هیچ کس به تنهایی نمیتواند همه مشکلات را حل کند.
عدهای هم بیرون از گود نشسته و از ترس آنکه غباری به کلاهشان ننشیند هیچ کاری نمیکنند؛ اما در ایراد گرفتن و مقصر تراشیدن، سخنوران قدری هستند، وقتی فرمانداری به کارهای اداری رسیده و ارتباطش با مردم کمرنگ است، تمام مشکلات شهرستان را ناشی از آن میدانند و حالا که فرماندار بیشترین وقت خود را برای ارتباط با مردم حتی در دورترین روستاها گذاشته همین را کردهاند پیراهن عثمان.
فرماندار بومی را یک جور میرنجانند و فرماندار غیربومی را به گونهای دیگر؛ و هزاران مورد دیگری که جای آنها در این فرصت نمیگنجد.
به جای این حرفهای صد من یک غاز، بهتر است دست در دست هم داده و با استفاده از ظرفیتهای موجود در شهرستان و همدلی و همکاری سنگهای مسیر توسعه نهاوند را با هم کنار بزنیم. مخلص شما/ سردبیر
اپیزود اول: ینگه دنیا
بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، تصویری منتشر شد که چند نفر در میان خرابهها مشغول برافراشتن پرچم ایالات متحده هستند. آن عکس چنان در شبکههای تلویزیونی پخش شده و خبرها چنان حول آن چرخید که به نمادی از وحدت مردم امریکا تبدیل شد.
اپیزود دوم: همین حوالی
پس از سیل ویرانگری که از روزهای ابتدایی سال جدید نقاط مختلفی از کشور را درگیر کرده، عکسهای سراسر غمزده از ویرانیها منتشر میشد، اما در این میان عکسی که روح الله خسروی روز ۱۹ فروردین از میدان روبهروی شهرداری پلدختر گرفته، حس دیگری دارد.
چندین نفر از گروههای مختلف اجتماعی، در تلاشی مشترک، مشغول برافراشتن پرچم ایران هستند، آن هم در حالی که در پس زمینه تصویر، هنوز ویرانیهای ناشی از سیل به چشم میخورد.
اپیزود سوم: رسانهها
اینکه تصویر اول آنچنان بلوایی به پا کرد و تصویر دوم در سکوت تنها توسط چند کاربر شبکههای اجتماعی به صورت محدود منتشر شد، یک نکته مهم را گوشزد میکند: کارکرد رسانه.
در اصول روزنامهنگاری بحثی وجود دارد به نام «روزنامهنگاری بحران». رسانهها و روزنامهنگاران در شرایط بحران سه وظیفه مهم را بر عهده دارند، اطلاعرسانی و آموزش عمومی در خصوص شرایط بحران و کاستن از خسارات؛ اعلام عمق فاجعه و خسارات به مسئولین؛ و از همه مهمتر مدیریت افکار عمومی و جلوگیری از تشدید بحران.
به عقیده نظریهپردازان علوم ارتباطات، در شرایط بحران رسانهها وظیفه دارند علاوه بر اطلاعرسانی از میزان و عمق بحران، با کنترل افکار عمومی و اطلاعرسانی صحیح از اقدامات انجام شده سبب همدلی بین مردم و مسئولین شده و با تزریق روح امید و وحدت از شدت آسیبهای روحی ناشی از بحران بکاهند.
اصلی که متاسفانه اکثر رسانههای ما یا از این سوی بام آن افتادند یا از سوی دیگر آن.
با یک جستجوی ساده در بین خبرها آنچه بیشتر به چشم میآید رفتار دوگانه و غیر حرفهای بیشتر رسانههاست که یا آنقدر بر عمق فاجعه تاکید میکنند که سبب ترس بیشتر مردم و گسترش حس ناامیدی در جامعه میشوند و یا مطالبی منتشر میکنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و مردم در رفاه کامل مشغول سیلبازی هستند.
این قبیل رفتارها اول از همه اعتماد مردم به رسانه را از بین برده و سپس بازار شایعات را داغ میکند. وقتی این اتفاقات افتاد روح امید در میان مردم کمرنگ خواهد شد و در چنین شرایطی نه میتواند رفتار مردم را پیشبینی کرد و نه امیدی به اصلاح وضعیت موجود داشت.
در جوامع جهان سومی، مدام صحبت از حمایت و کمکهای مردم و اقدامات و برنامههای مسئولین میشود در حالی که رسانه به عنوان رابط و هماهنگ کننده همه موارد فوق مورد غفلت قرار گرفته و آش و کاسه همین خواهد بود که تا کنون بوده است.
اگر بخواهیم مسیر توسعه را به سرعت طی کنیم، مهمترین عاملی که تا کنون توجه چندانی به آن نشده است، رسانه و کارکرد رسانه است. مخلص شما
سردبیر/ محمدرضا عطایی
وقتی بحث مناطق گردشگری به میان میآید، شهرستان نهاوند با دارا بودن طبیعت خاص، اماکن باستانی و سابقه تاریخی حرفهای زیادی برای گفتن دارد، تا آنجا که استاندار همدان -که سابقه ۵ سال فرمانداری نهاوند را در کارنامه دارد- در جلسه ستاد خدمات سفر استان میگوید: مردم باید بدانند که آب و هوای شمالی کشور را بدون هوای شرجی در نهاوند داریم.
اما وقتی پای زیرساختهای لازم برای جذب گردشگر و بهرهبرداری مردم شهرستان از این صنعت میافتد، حرف فرماندار نهاوند در سفر وزیر نیرو به نهاوند در ذهن تداعی میشود: ما دارای نداریم!
سال جاری شاهد دو اتفاق مهم در حوزه گردشگری شهرستان بودیم، اولی همایش ملی!!! گردشگری و دیگری برگزاری رویداد گردشگری ۲۰۱۸.
دو جریانی که در آن علاوه بر حمایتهای همه جانبه فرماندار و پیگیریهای نماینده شهرستان، بیشتر دستگاههای اجرایی شهرستان حتی آنهایی که هیچ وظیفهای در حوزه گردشگری نداشتند سنگ تمام گذاشتند. اما در نهایت از این همه تلاش و هزینههایی که از جیب مردم شده است، نه نانی برای صنعت گردشگری گرم شده و نه آبی برای گردشگران سرد!!! امام جمعه نهاوند به درستی در انتقاد از همایش گردشگری گفت: هزینهای که صرف مراسم شد را در یکی از اماکن گردشگری هزینه میکردید بهتر بود.
اگر ابتکار فرماندار در ایجاد سکوهای اتراق در سراب گاماسیاب را که دقیق و حساب شده است، کنار بگذاریم، هیچ عملی که سبب جذب گردشگر شود در سرابها انجام نشده است.
در بحث ساخت و سازها در حریم سرابها باید در نظر داشت که این اقدام بیشتر برای پارکهای دستساز کارکرد دارد تا جنگل و طبیعت بکر. مهمترین جاذبه طبیعتگردی نهاوند بکر بودن آن بود که دیگر آنرا هم از دست دادهایم. این اقدامات که متاسفانه به دلیل فقدان کارشناسی از سوی نهاد متولی گردشگری صورت میگیرد، چیزی است شبیه آن سازههای نامیمونی که سرچشمه سراب گیان را به کارگاه ساختمانی شبیه کرده تا یک جنگل زیبا و متاسفانه نه همتی برای اتمام کار بی سرانجام از سوی متولی گردشگری شهرستان به چشم میخورد نه شهامت پذیرفتن اشتباه.
در بحث صنعت طبیعتگردی اگر بخواهیم دقیق شویم تمام سازههای بشری باید از اماکن طبیعی برچیده شده و به خارج از حریم منتقل شوند.
وقتی آمار سازمان مربوطه از تعداد گردشگران، به تعداد بازدیدکنندگان محدود شده و بدون توجه به تعریف جهانی و ملی گردشگر، اعداد و ارقام کنار هم ردیف میشود، نمیتوان بیشتر از این انتظار داشت که با وجود وضعیت فعلی در خبرها بخوانیم: «حال خوب گردشگری در سرابهای نهاوند».
گردشگری چهارمین صنعت پولساز جهان محسوب میشود، اما در آن گردشگر عبارت است از فردی که حداقل یک شب در محلی اقامت کند، حال این سئوال پیش میآید که با این تعریف ما چند نفر گردشگر جذب کردهایم؟
تپه ابوذر که این روزها به همت شهردار و شورای اسلامی شهر با نام بام نهاوند در حال ساماندهی است، نمونهای بسیار عالی از ساختههای جدید بشری است که میتواند به جذب گردشگر کمک کند البته اگر در کنار تلاشهای شهرداری نهاوند، امکاناتی نیز جهت اقامت گردشگران فراهم شود.
جا دارد فرماندار نهاوند که در بحث اشتغال بسیار فعال عمل کرده در حوزه گردشگری که با توجه به ظرفیتهای موجود امکان اشتغالزایی فراوانی دارد نیز به همان قدرت وارد شود.
نماینده شهرستان نیز که مدام پیگیر جذب اعتبارات برای توسعه شهرستان است، لازم است از نتیجه اعتبارات گردشگری برای شهرستان پرسش نماید.
خواستن پاسخ این سئوالات از متولیان حوزه گردشگری میتواند گام اول و راهگشای مسیر آینده باشد:
۱- خروجی همایش گردشگری نهاوند با اعتباری بالغ بر ۵۰۰ میلیون ریال، به جز مقالاتی که بیشتر آنها از سوی اعضای هیئت داوران و هیئت اجرایی تدوین شده بود و گزارش عملکرد چه بوده است و از این همایش چه راهکاری برای توسعه صنعت گردشگری نهاوند استخراج شده است؟
۲- رویداد گردشگری ۲۰۱۸ به جز هزینههایی که برای دعوت و پذیرایی مسافران داشته، چه خروجی در جذب گردشگر و توسعه صنعت گردشگری شهرستان نهاوند داشته است؟
طبیعی است که برای جذب گردشگر باید هزینه کرد، اما هزینههایی از این دست که تنها محدود به مقطعی کوتاه بوده و فاقد خروجی مثبت است، چه لزومی دارد؟
در حالی که تنها یک ماه به نوروز و آغاز فصل مهمی از گردشگری مانده، چه اقداماتی برای جذب گردشگران نوروزی انجام شده است؟
شهرستان نهاوند متاسفانه فاقد نقشه راهنمایی گردشگری است و حتی برای معرفی موزههای فعال سطح شهر نیز اقدامی در خور صورت نگرفته و مشاهده میشود پوسترهای جاذبههای گردشگری نهاوند بدون داشتن نامی از این شهرستان در سطح ادارات نصب شده است.
برگزاری نوروزگاه از سال ۹۶ در نهاوند آغاز شده، در حالی که شهرستانهای مجاور در حال تدارک برنامههایی از این دست هستند، نهاوند با جاذبههایی به مراتب بیشتر در سکوتی باور نکردنی به سر میبرد.
در نمایشگاه بینالمللی گردشگری و صنایع وابسته که نهاوند تنها به عنوان بازدیدکننده در آن حضور داشت، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری از احتمال قوی پایتختی همدان برای طبیعتگردی آسیا در سال ۲۰۲۰ خبر داد و استاندار همدان نیز اعلام کرد: همدان در سال گذشته میلادی عنوان پایتخت گردشگری آسیا را داشت، ما تلاش میکنیم این عنوان را از دست ندهیم. با این تفاسیر نهاوند به عنوان نگین طبیعتگردی غرب کشور نباید تدابیری ویژه برای توسعه صنعت گردشگری داشته باشد؟
بر طبق آمار جذب هر ده نفر گردشگر برابر است با ایجاد یک شغل و این یعنی شهرستانی با جاذبههای گردشگری نهاوند باید پذیرای افراد جویای کار زیادی باشد نه اینکه از بیکاری رنج ببرد. حالا آمارها و گزارش عملکردها هر چه میخواهند بگویند، وقتی اینگونه نیست یعنی حال گردشگری نهاوند وخیم است...مخلص شما/سردبیر
اخبار این روزها پر شده از اتفاقاتی که وقتی میشنوی یا میخوانی دلت به درد میآید از این حجم خشونتی که در بین جامعه رواج یافته و در دو حالت از سوی شخص نسبت به دیگران یا خودش ابراز و اعمال میشود.
در تعریف هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد خشونت نام میگیرد. اعمال رفتار خشونتآمیز میتواند در سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد.
جامعه ایران به عنوان یک جامعه مذهبی و اخلاقمدار به طور کلی باید در زمره کشورهایی قرار گیرد که سطح اعمال خشونت در آن بسیار کم باشد؛ اما حجم خشونتهای اتفاق افتاده خلاف این قاعده کلی به نظر میرسد.
درگیریهای خیابانی، خشونتهای خانوادگی، نزاع، زد و خورد و از همه بحرانیتر گسترش خودکشی در نسل جوان ایرانی، زنگ خطری جدی برای برنامهریزان اجتماعی خواهد بود؛ که باید هر چه سریعتر به راهکارهایی برای مهار آن اندیشید، پیش از آنکه این نوع رفتار به الگوی غالب تبدیل شود.
یکی از نقاط ضعف این مسئله، پنهانکاریهای متعددی است که از سوی نهادهای مختلف اجتماعی از خانواده گرفته تا نهادهای انتظامی و امنیتی صورت میگیرد. خانوادهها به طور معمول در پوشش حفظ آبرو از اعلام و پیگیری این قبیل موارد تن میزنند و دستگاههای دولتی نیز با تصور ایجاد امنیت روانی معمولا چنین مواردی را در آمار و اطلاعات عمومی خود مطرح نکرده و تنها در بولتنهای داخلی خود به بررسی آن میپردازند؛ این سبب میشود حجم اخبار منتشر شده تنها قله کوه یخ بحرانی باشند که در بطن جامعه در حال اتفاق است. بحرانی که مردم خود آنرا احساس کرده و چون اطلاعات و پیگیری را در اخبار رسمی نمیبینند، گمان میکنند دستگاههای مربوطه به آن بیاهمیت بوده و خود باید فکری برای امنیت کنند.
همین سبب شده با وجود قانون منع حمل سلاح سرد و مجازات سنگینی که قانونگذار برای آن پیشبینی کرده، تعداد قابل توجهی از جوانان مبادرت به این امر نمایند؛ که این خود آغازی است بر ایجاد درگیریهای خونین.
بعد دیگر موضوع، فرهنگی است؛ باید پرسید که چقدر از فضای آموزشی ما به کنترل خشم اختصاص داده شده است؟ برنامهسازان ما چقدر در آموزش این مهم به جوانان تلاش کردهاند؟ نقش روحانیت و فعالیتهای مذهبی در آموزش خویشتنداری چقدر است؟
متاسفانه میتوان گفت به این موضوع چنان که باید و شاید پرداخته نشده و جوانان در این میان تنها رها شدهاند.
از سوی دیگر مراجعه به روانشناس برای کنترل بحرانهای درونی، هنوز در جامعه ما دارای قبحی است که مانع از کمک گرفتن از این عنصر کنترلکننده میشود.
رفتارهای خشونتآمیز گاه به دلایل مختلف تبدیل به خودآزاری و حتی خودکشی میشود که این خود داستان غمانگیز دیگری است که جوانی به آن روی آورد.
به هر حال خشونت جزئی از جامعه بشری است و از ابتدای تشکیل جوامع بشری همواره وجود داشته و خواهد داشت، اما لازم است برای مهار آن فکری اندیشید.مخلص شما/سردبیر
چیزی که این روزها در خبرها مدام به گوش میرسد، کلنگزنی، پیگیری، افتتاح، تخصیص اعتبار و ... پروژههای رنگ و وارنگ در سطح شهرستان نهاوند است؛ اما آنچه در عمل شاهد آن هستیم انجام یکسری کارهای روتین و عادی است که در همه کشور اگر نگوییم به مراتب قویتر که در همین سطح در حال انجام است. علاوه بر این بوق و کرنای زیاد برای حضور برخی مسئولین کشوری در سطح شهرستان که گوش فلک را کر میکند، اما وقتی دقیق بررسی میکنی یا برنامه عادی آن مقام بوده و یا در حاشیه سفر او به شهر یا استان همجوار صورت گرفته است.
این موارد خوب است اما زمانی که خروجی آن برای مردم قابل لمس باشد، نه اینکه فقط در حد حرف و خبر و گزارش عملکرد باقی بماند. در شهرستان آنقدر پروژه بر زمین مانده داریم که یا شرایط اولیه برای راهاندازی آن مناسب نبوده، یا اعتبارش کافی نبوده، یا ضرورتی نداشته، یا فقط خواسته شده اقدامی در گزارش عملکرد باشد تا پروژهای واقعی؛ با این وجود کسانی که وظیفهشان پیگیری این موارد در سطح کلان کشور است، هنوز به فکر بازی من کردم، من کردم و بازیهای تبلیغاتی هستند.
اما در این میان کارهای خوبی در حال انجام است که شاید در ظاهر کوچک به نظر برسند اما در مسیر توسعه شهرستان بسیار موثر خواهند بود و در غوغای پروژهبازیهای بیحاصل گم شدهاند. یکی از این موارد ایجاد سکوهای نشیمن در محوطه سراب گاماسیاب است. این اقدام از محل عوارض دریافتی از مسافران تامین شده و بار مالی بر دوش دولت ندارد، پس درگیر تخصیص اعتبار و این موارد نیست؛ علاوه بر این برخلاف سکوهای قبلی در حاشیه رودخانه و به دور از حریم اصلی چشمه ایجاد شده، ساختار ظاهری آن با گونهای طراحی شده که با محیط همخوانی دارد، حتی برای راحتی مسافران تکیهگاه و منقلهایی هم تعبیه شده است. پروژهای چنین مرتب و دقیق بی سر و صدا در حال پیگیری است، اما در اخبار مدام بر طبل سد گاماسیاب کوفته میشود که اصلا معلوم نیست ضرورت آن چیست؟ چه کارکردی برای شهرستان دارد؟ و حتی حرفهایی از عدم امکان اجرایی آن به گوش میرسد.
پروژههای بر زمین مانده در شهرستان نهاوند آنقدر زیاد شده که اگر بخواهیم لیستی از آنها بگیریم نامه هفتاد من کاغذ خواهد شد و بیشتر آنها نیز فقط کاری را زخمی کرده و گاه مسیر توسعه را با اخلال مواجه کردهاند، گویی این پروژهها فقط برنامههایی تبلیغاتی بودهاند تا یک پروژه کامل. حتی گاه شاهد بودهایم که از کلنگزنی یک پروژه بزرگ صحبت به میان آمده و در روز موعود عنوان کلنگزنی از بنر مراسم قیچی شده و تصاویری ساخته که مدتها طنز شبنشینیهای خانوادگی گردیده است.
این قبیل موارد که مردم را منتظر گذاشته و گاه مسیر زندگی آنها در یک بلاتکلیفی قرار میدهد، میتواند بسیاری از اقدامات مثبت دیگر را نیز تحت شعاع قرار دهد.
البته برخی از این پروژههای تبلیغاتی همان بهتر که انجام نشوند، زیرا ممکن است به سرنوشت نیروگاه برق گاماسیاب دچار شوند، آدمی دلش میسوزد برای آن همه هزینهای که آنجا شده، اما تعمیر و بهرهبرداری از آن صرفه ندارد.
فرماندار نهاوند به عنوان عالیترین مقام اجرایی شهرستان تا کنون در برنامههای هفتگی خود از بیشتر روستاها و مناطق شهری بازدید کرده و بیشک در جریان بسیاری از این برنامهها و گاه مطالبات مردم در خصوص سرانجام این پروژهها هست، با توجه به روحیه تلاشگری ایشان پیشنهاد میشود کارگروهی تشکیل شده و به دو مورد به صورت دقیق و علمی بپردازد:
۱- بررسی پروژههای ناتمام و برزمین مانده به جهت یافتن دلیل اصلی راکد ماندن تا یا مشکلات موضوع رفع و یا از دستور کار خارج شده و فضا و امکانات آن به پروژههای کاراتری اختصاص یابد.
۲- پژوهش پیرامون پروژههایی که قرار است در آینده کلنگزنی شوند از ابعاد مختلف تا بار دیگر به این چرخه وارد نشویم.
این انتقاد، قصد ندارد اقدامات بسیار خوبی که تا کنون در شهرستان انجام شده نظیر روشنایی مسیر سراب گیان، ساماندهی بام نهاوند، روکش آسفالت در شهر، روستا و جادهها؛ ساماندهی و تجهیز میدان مرکزی نهاوند، خدمترسانی به روستاها و... را نادیده بگیرد، بلکه هدف آن است با بازگو کردن مشکلات تلاشی بیشتر برای رفع آنها انجام شود.
وظیفه روزنامهنگاری توسعهگرا آن است که همچون جراحی دست در جراحت کرده و عفونتها را بیرون بریزد تا بتوان درمانی برای آن یافت، نه آنکه تنها به بازگو کردن محسنات بپردازد. مخلص شما/ سردبیر
در میان اخبار انتصاب و جابهجایی مدیران شهرستان که در فضای مجازی خیلی داغ شده است؛ میتوان مهمترین اتفاق هفته گذشته را دستور فرماندار شهرستان نهاوند برای استقرار واحدی به نام «میز خدمت» در ادارات، سازمانها، شرکتهای دولتی، نهادهای عمومی غیر دولتی، بخشداریها و سایر دستگاههایی که به نحوی از بودجه عمومی استفاده میکنند، دانست.
اپیزود اول: دستور
موضوعی به نام میز خدمت از اواسط سال 92 جسته و گریخته مطرح شده و پس از تصویبنامه شورای عالی اداری با عنوان «حقوق شهروندی در نظام اداری» شکل جدیتری به خود گرفت، اما اصلیترین دستور را رئیس جمهوری در ابتدای خرداد صادر نموده و طی آن کلیه دستگاههای اجرایی را موظف نمود که از ابتدای تیر 97 ایجاد میز خدمت را عملیاتی کنند، بند چهارم این بخشنامه متذکر میشود: پرونده مدیران واحدهای عملیاتی دستگاههای اجرایی و کارکنانی که قصور نمایند با رعایت قوانین و مقررات مربوطه در هیئتهای رسیدگی به تخلفات اداری قابل رسیدگی است.
اپیزود دوم: هدف
هدف اصلی از استقرار میز خدمت آن گونه که از بخشنامه رئیس جمهور و دستور العمل رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور برداشت میشود: ارائه خدمات به موقع، سریع و آسان به ارباب رجوع و همچنین ارتقا رضایتمندی آنان از عملکرد دستگاههای اجرایی است. از این رو به نظر میرسد این اقدام نویدبخش اتفاقات خوبی برای مردم شهرستان نهاوند باشد.
اپیزود سوم: پیشگامی نهاوند
با وجود آنکه چند روزی تا زمان تعیین شده، باقی مانده است، میز خدمت فرمانداری شهرستان نهاوند که علاوه بر اقدامات درون سازمانی، به عنوان نهاد حاکمیتی، نظارت بر دیگر دستگاههای اجرایی شهرستان و عملکرد میز خدمت آنها را نیز برعهده دارد، روز دوشنبه 28 خرداد ماه، افتتاح و آغاز به کار کرد و در جلسه شورای اداری شهرستان نیز مهندس مهدی جلالوند به عنوان مسئول این میز معارفه و حکم خود را تحویل گرفت.
اپیزود چهارم: تحول اداری
استقرار میز خدمت به منظور جلوگیری از تضعیع حقوق شهروندان، تکریم ارباب رجوع، جلوگیری از سرگردانی مردم در ساختمانهای اداری دستگاههای اجرایی، پیشگیری از امکان برقراری ارتباط غیر اصولی و مفسدهآمیز با کارکنان دولت و ایجاد نظام اداری پاسخگو و کارآمد، کلید خورده و بخشنامه رئیسجمهور بالاترین مقام دستگاه اجرایی را مسئول اجرای دقیق آن دانسته است. این اقدام را میتوان گامی مثبت در راستای تحول اداری دانست که در صحبتهای مراد ناصری، فرماندار شهرستان نهاوند در خصوص الزام سایر دستگاهها به استقرار میز خدمت، نیز این نوید به چشم میخورد. از آنجا مسئول میز خدمت نماینده تامالاختیار بالاترین مقام دستگاه اجرایی دانسته شده، بخش زیادی از مراجعات مکرر مردم به دستگاههای اجرایی با این برنامه کاسته شده و ارباب رجوع با یک بار مراجعه، زمان دریافت خدمات مورد نیاز خود، مدارک ضروری و شماره پیگیری جهت اقدامات بعدی را دریافت خواهد نمود.
اپیزود آخر: آغاز راه
برنامه جدید دولت در راستای خدمترسانی به مردم در کل کشور در حال انجام است و شهرستان نهاوند در این خصوص از پیشگامان به شمار میرود، اما این تازه آغاز راه است، راهی که با برنامهریزی و اجرای دقیق آن شهرستان نهاوند نه تنها پیشگام که میتواند پیشرو و حتی نمونهای عالی از اجرای این طرح در کل کشور باشد. مخلص شما/سردبیر
مهمترین اتفاق این چند روز، جدا از همه تصمیمات سیاسی و اجتماعی میتوان شبهای قدر دانست؛ شبهایی که کسی نمیتواند آنرا درک نماید در عمل از هزار ماه برترند.
خواجه عبدالله انصاری در تفسیر سوره قدر میگوید: در آن شب جبرئیل چندان رحمت بر مومنان پخش کند که زیادت آید و چون زیاد آید، پرسد: خداوندا! زیادت رحمت را چه کنم؟ فرمان آید: سزاوار کرم ما نباشد که رحمت خود را که به خلق فرستادیم، باز بریم.
یکی از نکات جالب این شب در آخرین آیه سوره قدر است: «سَلامٌ هِیَ حَتّیَ مَطْلَعِ الفَجْرِ»: تا بامداد همه سلام و سلامتی و خیر و برکت است.
حکمت این آیه بر فرود آمدن فرشتگان و سلام بر مومنان است که رسول خدا (ص) گفت: خدایا میترسم که بر امت من عذاب فرستی. جرئیل نازل شد: که یا محمد خداوند فرمود: «تو رحمتی برای جهانی و تا تو در میان امتت هستی، عذاب نفرستم».
رسول خدا تاملی کرده و گفت: خدایا میترسم که چون مرا از میان امت برداری بر آنان عذاب فرستی که من طاقت عذاب امت را ندارم. جرئیل دوباره آمد: خداوند به تو درود فرستاد و فرمود: «تا امت تو استغفار میکنند عذاب نفرستم، همچنین تا رسول ایشان به حضرت من است، عذاب کردن امت از کرم من به دور است».
رسول خدا (ص) از شنیدن این بشارت شاد شد و دل او خوش گشت. آنگاه پیش خود اندیشید که فراموشی [نسیان] آفت امت من است، که اگر گروهی از امت در آمرزش خواستن کوتاهی کنند، ترسم خدا بر آنان عذاب فرستد. ندا آمد: «یا محمد خداوند از اندیشه دل تو آگاه است، دل خوش دار که به خاطر تو، پس از مردن تو تا روز رستاخیز، هر شب قدر جبرئیل را به زمین فرستم تا امت تو را یگان یگان سلام کند؛ ای محمد، تا سلام تو به ایشان میرسد، عذاب نکردم، تا جبرئیل هم در شبهای قدر میرود و سلام میرساند، عذابی نفرستم».
باشد که خداوند به حرمت سید مختار و به نفس پرهیزکاران، ما را در این شبهای بزرگوار، از خلعت مرحمت و مغفرت جامه بپوشاند و نصیب تمام ارزانیمان فرماید و از گناهانمان درگذرد. دعا کنیم گوش جان به سلامی بسپاریم که شب قدر از آسمان فرا میرسد که «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحیم». مخلص شما/ سردبیر
یکی از مهمترین روشهای توسعه شهری، ایجاد زیرساختهای تفریحی و سیاحتی است، زمانی که یک شهر فاقد این موارد باشد، اهالی به منظور تفریح، به شهرهای دیگر رفته و این یعنی از دست رفتن سرمایههای اجتماعی و مالی.
چندی است که با ورود محمد حسینپور به عنوان شهردار نهاوند، پروژههایی از این دست آغاز شده که یکی از آنها، احیا بام نهاوند است، که حرف و حدیثهای بسیاری در هفته گذشته آنرا در صدر اخبار داغ قرار داد.
اپیزود اول: امکانی رها شده
سابقه تبدیل تپه شرقی نهاوند به مکانی گردشگری به حدود 40 سال پیش برمیگردد که سن درختان تایید کننده این ماجراست. دهه هفتاد را میتوان اوج رونق این تپه دانست که یکی از تفرجگاههای اصلی شهری به حساب میآمد؛ اما رفته رفته، زیرساختها و امکانات آن تحلیل رفته و در نهایت حتی راه دسترسی جدید و مقبره شهدای گمنام نیز نتوانست درمانی بر دردهای آن باشد و در نهایت، بام نهاوند به حال خود رها شد.
قطع سیستم آبرسانی آن که در پی شکایت روستاییان، محقق شد نیز میخ آخر تابوت این مکان گردشگری بود که سبب خشک شدن بخش زیادی از درختان منطقه شد.
اپیزود دوم: درمانهای موقت
«چت دا حسین»، «تپه ابوذر» و «بام نهاوند» اسامی مختلف همین مکان است؛ مکانی که حتی وضعیت مالکیت و متولی آن هنوز پس از چهار دهه به درستی مشخص نیست. مالک زمین سازمان منابع طبیعی است، سرویسدهی آن با شهرداری نهاوند است و میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیز در بحث گردشگری آن نظارت دارد؛ همین سبب شده بام نهاوند آشی شود که آشپز آن چندین نفر است.
سال گذشته اعلام شد سند این تپه به نام شهرداری زده شده، اما بعد معلوم شد که سندی در کار نیست و تنها بهرهبرداری آن برای ده سال به شهرداری واگذار شده است که این یعنی نه تنها شهرداری سرمایهگذاری در آن نمیکند، بلکه هیچ بخش خصوصی نیز حاضر به سرمایهگذاری در آن نیست.
برنامههایی نظیر جشن بادبادکها و پخت آش محلی و ... که در دورههای مختلف در این مکان برگزار شد همه درمانهای موقتی بودند که هیچکدام اثری نداشت.
اولین قدم در احیای بام نهاوند، تعیین دقیق مالکیت و متولی اصلی برای آن است؛ اقدامی که لازم است هر چه سریعتر انجام شود.
اپیزود سوم: فصل جدید
قطع برخی درختان خشک بام نهاوند به منظور جلوگیری از آتشسوزی در کمیته اشجار تصویب و اجرای آن خبرساز شد و حتی کار به شبکه تلویزیون استانی کشید؛ در همان زمان شهردار نهاوند خبر از فصل جدیدی در بام نهاوند داد. چند روزی از این صحبتها نگذشته بود که صدای ماشینآلات ساختمانی در بلندیهای تپه توجه بسیاری را به خود جلب کرد. احیای بام نهاوند با همت شهرداری کلید خورد.
طرح آبشار و آلاچیق و گلدانهای صخرهای و مسیر پیادهروی و ... در حال اجراست و بارها توسط شهردار، اعضای شورای شهر، مسئولین شهرستان و حتی شهرداران استان آذربایجان شرقی قرار گرفته و نوید بخش اجرای پروژهای در خور است.
اپیزود چهارم: موانع شروع میشود
در حالی که بحث ساماندهی بام نهاوند و ایجاد زیرساختهای تبدیل آن به یک مجموعه گردشگری در حال پیگیری است؛ به ناگاه ادعایی غیر کارشناسی فضا را متشنج میکند. ادعایی که برای تایید خود پای صحبتهای شفاهی مهدی رهبر باستانشناس شناخته شده در نهاوند را به میان میکشد: تپه ابوذر یک سایت تاریخی است.
در این ادعا شواهدی بیان میشود که میتواند ذهن را فریب دهد؛ اما همه آنها بر مبنای گفتههایی است که هیچکدام نه سندیت دارند و نه ادلهای برای اثباتشان وجود دارد.
بالاخره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری که در ابتدا با موضع یکی به میخ یکی به نعل وسط آمده بود، آب پاکی را روی دست همه ریخت: صحبتهایی که در خصوص بام نهاوند و رده تاریخی بودن آن مطرح شده است، غیر کارشناسی و بدون ادله بوده و تنها باعث تشویش اذهان عمومی است و شهرداری میتواند بدون دغدغه نسبت به ساماندهی آن اقدام نماید.
اینکه این مانعتراشی و تشویش اذهان عمومی از کجا آب میخورد، حدیثی ناگفته پیداست، کوتهنظرانی که در گوشهای نشسته و به جای آنکه به فکر راههای توسعه باشند، تنها مترسد آغاز یک پروژه توسعهمحور در شهرستان نشستهاند تا به هر بهانهای مانعی برای آن بتراشند و بعد خود را بزرگ نشان دهند که من بودم چنان کردم.
جا دارد مسئولین شهرستان، در این خصوص وارد عمل شده و اجازه تکرار چنین اقداماتی را در شهرستان ندهند. اینکه هر کس بدون مدارک کارشناسی مواردی را مطرح و با شایعهسازی و تشویش اذهان عمومی، امنیت روانی جامعه را تهدید کند، بیشک مورد تایید هیچ عقلی نیست.
اپیزود آخر: دست در دست هم
نهاوند شهری است که با وجود داشتن امکانات طبیعی و تاریخی، از مسیر توسعه بسیار عقبمانده و فرصتهای بسیاری را به دلیل غرضورزی و کوتهنظری از دست داده است، اکنون لازم است همه مردم به خصوص خبرنگاران که بخشی از افکار عمومی را در دست دارند، در این خصوص هوشیارانهتر عمل کرده و خواسته یا ناخواسته مسبب عقبماندگی دیگری نشوند. اینکه یک موضوع در شهرستان مسکوت مانده و به محض آنکه شخص یا دستگاهی برای ساماندهی آن پیش قدم میشود، همه خود را کارشناس دانسته و شروع به اظهار نظرهای غیر کارشناسانه کنند، حاصلی جز درجا زدن و عقب گرد کردن نخواهد داشت.
بهتر است دست در دست هم داده و در مسیر توسعه شهرستان همه دودستگیها و اختلافات را کنار بگذاریم تا شاید بتوان بخشی از عقبماندگی نهاوند را جبران کرد. مخلص شما/ سردبیر
در علم مدیریت یکی از مهمترین اقداماتی که مسیر توسعه یک شهرستان را با سرعت به پیش میبرد، شناختن تهدیدها و تبدیل آنها به فرصت است. اما در نهاوند وضع به سمتی پیش میرود که فرصتها به تهدید بدل میشوند. نهاوند را شهر پروژههای ناتمام میگفتند و حالا میتوان به آن اضافه کرد: شهر فرصتهای سوخته!!!
مهمترین اتفاق هفته گذشته که میتوانست مانند نامش، رویدادی ملی باشد، همایش ملی و تخصصی گردشگری نهاوند بود، که در ادامه به آن میپردازیم.
اپیزود اول: تصمیم اولیه
همه صاحبنظران معتقدند موفقیت هر کاری در پژوهش محور بودن آن است؛ از این رو برای استفاده از ظرفیتهای گردشگری شهرستان نهاوند به منظور رسیدن به توسعه پایدار، انجام امور پژوهشی اولین قدم است. یکی از ارزانترین، مطمئنترین و فراگیرترین راههای انجام امور پژوهشی در هر حوزهای، برگزاری همایشهای تخصصی است، به همین دلیل نفس برگزاری همایش تخصصی گردشگری در نهاوند اقدامی بسیار پسندیده است.
اپیزود دوم: آغاز مسئله
پس از این نوبت به برنامهریزی، بودجهبندی و اجرای همایش میرسد، در خبرها آمده بود که بودجه این همایش ۵۰۰ میلیون ریال بوده، مبلغی که بیشک میتوان با آن همایشی در خور برگزار نمود.
مرحله بعدی برگزارکنندگان و اعضای اجرایی همایش است. روال همه همایشها بر این است که برگزارکنندگان اصلی همایش که آرم آنها در پوستر و تبلیغات درج میشود هر کدام بخشی از کار را بر عهده گیرند، از تامین بخشی از هزینه گرفته تا اقدامات اجرایی یا علمی. آنچه مشهود است چنین تقسیم کاری در این همایش صورت نگرفته و همه کارها توسط چند نفر محدود انجام شد.
حتی در چینش هیئت اجرایی نیز تقسیم کار مشخصی انجام نشده، به طور نمونه کمیته تبلیغات و اطلاعرسانی همایش که متشکل از بیشتر خبرنگاران نهاوند بود، در چند مورد جزئی تنها منتشر کننده اخبار برگزارکنندگان همایش بود تا یک کمیته. کدام تبلیغات و کدام اطلاعرسانی؟ حتی سایت رسمی همایش تنها چند خبر بسیار مختصر داشت که آن هم بازنشر چند خبر در مورد همایش از منابع دیگر بود و کانال اطلاعرسانی همایش نیز بیشتر به معرفی جاذبههای گردشگری نهاوند میپرداخت تا همایش.
اپیزود سوم: برگزاری
وقتی یک رویداد پسوند «ملی» را یدک میکشد، یعنی ادعا دارد شرایط یک رویداد ملی را دارد، همایش ملی قواعد خاص خود را دارد که هیچکدام از آن در همایش گردشگری نهاوند به چشم نمیخورد، حتی حاضران در مراسم نیز به جز چند نفر مهمان که به صورت خصوصی دعوت شده بودند، در حد استانی نبود چه رسد به ملی.
وضعیت تبلیغات و اطلاعرسانی همایش چنان ضعیف بود که در تمام سطح شهرستان یک بنر همایش نصب نشده بود و تنها چند بنر جهت نشان دادن محل برگزاری همایش به چشم میخورد که کاش آنها هم نبود: «بطرف برگزاری محل همایش»!!! از جملهبندی سراسر غلطاش که بگذریم، باید پرسید کدام همایش؟ همین چند کلمه وضعیت برگزاری را نشان میدهد، متن بنری که حتی یکبار خوانده نشده، فلش خلاف جهت و اندازه و بقیه موارد پیشکش.
وقتی مهمانی خارج از شهرستان برای همایش گردشگری دعوت میکنیم، اولین شرط آن است که علاوه بر قابلیتهای گردشگری، شرایط اقامت یک گردشگر را نیز به او نشان دهیم، که باز هم متاسفانه در این خصوص هیچ تدبیری اندیشیده نشده بود.
در ابتدای امر همایش دو روزه عنوان شد، همایش دو روزه هم قواعد و برنامههای خود را دارد، در برگهای که برنامههای همایش در آن سیاهه شده بود، روز دوم تنها یک بازدید بود که آن هم برگزار نشد؛ یعنی باز هم بیبرنامگی روی بیبرنامگی.
شیوه تقدیر از هیئت اجرایی، داوران و مهمان ویژه هم آنچنان اسفبار بود که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است.
شاید تنها نکته مثبتی که در سیر برگزاری همایش بتوان به آن اشاره کرد سالن منظم و پذیرایی به نسبت در خور آن بود که توسط دانشگاه آزاد اسلامی نهاوند تدارک دیده شده بود.
اپیزود چهارم: مقالات
مهمترین هدف از برگزاری همایشهای علمی مقالات آن همایش است، کتابی که تحت عنوان مجموعه مقالات همایش به چاپ رسیده، میتواند راهنمایی نسبی برای برخی موارد گردشگری باشد.
اما در همین مورد هم نواقص مشهود، حتی اصل کار را زیر سئوال میبرد. چاپ مقالات اعضای هیئت اجرایی و داوران و حتی قرار گرفتن در لیست مقالات برگزیده، بدعت جدیدی در همایشهای علمی است که باید امید داشت در همینجا خشک شود وگرنه همایش علمی میشود مصداق همان ضربالمثلی که خود گویی و خود خندی...
برخی مقالات هم که گویی به زور خواسته بودند خود را به همایش گردشگری نهاوند بچسبانند، بیش از ۹۰ درصد حجم مقاله توضیح واضحات است و تنها در ۱۰ درصد پایانی اشارهای آن هم گذرا به نهاوند شده بود. در بیشتر محورهای همایش نیز که هیچ مقالهای وجود نداشت. مقالات بی ارتباط به موضوع همایش و مربوط به شهرهای ملایر و اراک نه تنها برای چاپ انتخاب شده که به عنوان مقالات برگزیده ارائه شدند که اعتراض بسیاری را در پی داشت.
اپیزود آخر: پایانبندی
هر چه بود همایش ملی و تخصصی گردشگری نهاوند که قرار بود فرصتی بوده و حتی مسیر توسعه را تسهیل و هموار کند، به گونهای برگزار شد که هیچ تحفهای از آن حاصل نشد به جز سابقهای در گزارش عملکرد، تا آنجا که امام جمعه نهاوند نیز در شورای اداری شهرستان در حضور استاندار همدان لب به اعتراض گشود: «کاش به جای صرف هزینه برای این همایش، ظرفیت مناطق گردشگری و جاذبههای شهرستان به همگان معرفی میشد.»
تنها چیزی که میتوان خروجی همایش دانست، مجموعه مقالات آن است که میشد آنرا در قالب یک مجله علمی-پژوهشی با هزینهای به مراتب کمتر، علمیتر و فراگیرتر منتشر نمود.
در اینجا لازم مینماید فرماندار نهاوند، دستگاههای نظارتی و نماینده شهرستان نهاوند در مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس همایش از برگزارکننندگان بخواهد گزارش دقیقی از روند برگزاری و هزینهکرد بودجه ۵۰۰ میلیون ریالی همایش ارائه کرده و جهت تنویر افکار عمومی منتشر نمایند و با پیگیری دلایل ضعف این برنامه، اجازه ندهند فرصتهای توسعه و پیشرفت نهاوند باردیگر سوخته و به تهدید بدل شوند.
آنچه در این یادداشت ذکر شد، کتمان زحمات زیادی که در برگزاری همایش کشیده شده نیست، که جای تشکر فراوان دارد، بلکه انتقادی است بر نقاط ضعفی که آنقدر زیاد بود، همه زحمات کشیده شده را کمرنگ ساخت. مخلص شما/ سردبیر